کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
render پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
render
/ˈrendər/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
render
پرداز زدن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون، هنرهای تجسمی] 1. حجم دادن بهکمک ابزار به یک طراحی یا نقاشی ساده یا اثری که به روش پرسپکتیو (perspective) ایجاد شده باشد 2. یکی از جلوههای نگاشتاری رایانهای در روند تولید فیلمهای پویانما که صحنههای سهبعدی ایجاد میکند
-
render
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رندر کردن، ارائه دادن، دادن، تحویل دادن، تسلیم داشتن، ترجمه کردن، در اوردن
-
واژههای مشابه
-
renderer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رندر
-
rendering
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تفسیر، تسلیم
-
renders
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارائه می دهد، ارائه دادن، دادن، تحویل دادن، تسلیم داشتن، ترجمه کردن، در اوردن
-
image-based rendering, image rendering
نونمایی تصویرمبنا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] تولید تصویری تازه از یک صحنه با استفاده از تصاویری که پیشتر از آن صحنه گرفته شده است
-
rendering 2
گداختن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] فرایند حرارتدهی قطعات خردشدۀ بافتهای چربیدار حیوانی در مقیاس صنعتی برای تهیۀ چربی
-
render cable
زنجیرباترمز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] فرمان گرفتن ترمز دوّار لنگر بهنرمی، بهطوریکه لنگر با وزن خود آهسته پایین رود
-
render-set
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رندر مجموعه
-
rendering 1, rendition, rendu (fr.)
پرداز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون، هنرهای تجسمی] فرایند تبدیل تصاویر خطی به تصاویر کامل