کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
renal پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
renal
/ˈrēnl/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
renal
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کلیوی، کلیهای، وابسته به کلیهها
-
واژههای مشابه
-
renal clearance
پاکسازی کلیوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم دارویی] پاکسازی خون ازطریق کلیه
-
renal nutrition
تغذیۀ کلیوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] تغذیه با هدف برآوردن نیازهای تغذیهای بیماران کلیوی
-
renal lithiasis
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لیتیاز کلیوی
-
renal calculus
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حسابداری کلیه
-
renal failure
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نارسایی کلیه
-
renal pelvis
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لگن کلیه
-
renal corpuscle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کپسول کلیوی
-
renal cortex
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قشر کلیه
-
renal disorder
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اختلال کلیوی
-
renal insufficiency
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نارسایی کلیه
-
renal artery
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شریان کلیوی
-
kidney diet, renal diet
رژیم کلیوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] تجویزها و پرهیزهای غذایی برای مبتلایان به بیماریهای کلیوی باتوجهبه شدت و ضعف بیماری
-
acute renal failure
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نارسایی حاد کلیه