کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
remote پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
remote
/riˈmōt/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
remote
دیکشنری انگلیسی به فارسی
از راه دور، دور، دور دست، بعید، جزئي، کم
-
واژههای مشابه
-
remotion
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تفریح، حرکت دوری، حرکت مجدد
-
remoted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ردیابی
-
remoter
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازدارنده، دور، دور دست، بعید، جزئي، کم
-
remotive
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جادوگری
-
remotely
دیکشنری انگلیسی به فارسی
از راه دور
-
remotions
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تفریحات، حرکت دوری، حرکت مجدد
-
remote-libs
فرهنگ لغات علمی
راه دور
-
remote-libs 14
فرهنگ لغات علمی
راه دور
-
remote alarm
آژیر دوردست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] آژیری که موقعیتی غیرعادی را در انتهای خط انتقال نشان میدهد
-
remote parking
توقفگاه دوردست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] تسهیلاتی توقفگاهی که فاصلۀ آن از مرکز فعالیت بیش از آن است که بتوان پیاده طی کرد و با وسایل نقلیۀ خطی به مرکز فعالیت متصل میشود
-
remote terminal
پایانۀ دوردست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] تجهیزات پایاندهی ِدور از مرکز مخابرات
-
remote processing
پردازش از دور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] انتقال بخشی از وظایف پردازش رایانۀ میزبان به رایانهای واقع در دوردست
-
remote access
دسترسی از دور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] دسترسی به شبکهای با سامانههای پردازش مرکزی از فاصلۀ دور