کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
remittance پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
remittance
/riˈmitns/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
remittance
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انتقاد، پرداخت، پول، وجه ارسالی، انتقال، فرستادن پول، تادیه
-
واژههای مشابه
-
remittent
فروکشکننده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] ویژگی بیماری یا علامتی که کاهش مییابد یا از بین میرود
-
remittence
فروکش موقت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] تخفیف موقت علائم بیماری متـ . فروکاست موقت
-
remittances
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پول نقد، پرداخت، پول، وجه ارسالی، انتقال، فرستادن پول، تادیه
-
remittently
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مجددا
-
remittency
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انتقاد
-
remittent
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مجددا، سبک شونده، تخفیف یابنده
-
remittable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قابل انتقال
-
remittent fever
تب فروکاستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] تب با نوسانات روزانه که قطع نمیشود
-
remittance man
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مرد منتخب، مهاجر