کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
remainders پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
remainders
دیکشنری
باقی مانده
اسم
residue, remainder, remnant, debris, rest, dregs
باقی مانده
rest, remains, remainder, leftovers, leavings, gleanings
باقی
residue, leftover, scum, picking, refuse, leavings
پس مانده
rest, remainder
سایرین
excrement, remainder, residue
فضله
فعل
remainder
با تخفیف فروختن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
remainders
دیکشنری انگلیسی به فارسی
باقی مانده، باقی، پس مانده، سایرین، فضله، با تخفیف فروختن
-
واژههای مشابه
-
remainder
دیکشنری انگلیسی به فارسی
باقی مانده، باقی، پس مانده، سایرین، فضله، با تخفیف فروختن
-
remaindering
دیکشنری انگلیسی به فارسی
باقی مانده، با تخفیف فروختن
-
remaindment
دیکشنری انگلیسی به فارسی
باقی مانده
-
relict mountain, mountain of circumdenudation, remainder mountain
کوه بازمانده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] کوهی متشکل از سنگهای مقاوم که پس از فرسایش سنگهای نامقاوم اطراف باقی مانده است