کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
regions پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
regions
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
regions
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مناطق، منطقه، ناحیه، بخش، سرزمین، قلمرو، دیار، بوم، سامان، فضا، محوطه بسیار وسیع و بی انتها، طرف
-
واژههای مشابه
-
regionalization
دیکشنری انگلیسی به فارسی
منطقه بندی
-
regional
دیکشنری انگلیسی به فارسی
منطقه ای، منطقهای، بخشی
-
regionally
دیکشنری انگلیسی به فارسی
منطقه ای
-
region
دیکشنری انگلیسی به فارسی
منطقه، ناحیه، بخش، سرزمین، قلمرو، دیار، بوم، سامان، فضا، محوطه بسیار وسیع و بی انتها، طرف
-
regionalized
دیکشنری انگلیسی به فارسی
منطقه ای
-
regioned
دیکشنری انگلیسی به فارسی
منطقه ای
-
regionalize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
منطقه ای کردن
-
carpal region, wrist region
ناحیۀ مچ دست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] قسمتی از دست بین ساعد و کف دست
-
regional accent
لهجۀ محلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی، زبانشناسی] لهجۀ مربوط به یک منطقۀ جغرافیایی خاص متـ . لهجۀ جغرافیایی geographical accent
-
metacarpal region
ناحیۀ استخوانهای دست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] ناحیهای از دست بین انگشتان و مچ دست که شامل استخوانهای کف دست است
-
innominate region
ناحیۀ بینام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] ← ناحیۀ کوهانه
-
foot region
ناحیۀ پا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] ناحیهای از اندام پایینی که بین مچ و انتهای انگشتان پا قرار دارد
-
acceptance region
ناحیۀ پذیرش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] ناحیهای در توزیع نمونهگیری آمارۀ آزمون که با فرض صفر مورد آزمون سازگار است