کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
reformer پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
reformer
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
reformer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اصلاح طلب، مصلح، بهساز، پیشوای جنبش، بهساز گر
-
واژههای مشابه
-
reform
اصلاح 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی، علوم سیاسی و روابط بینالملل] اقدام برای تغییر برخی از جنبههای حیات اقتصادی یا سیاسی یا اجتماعی، بدون ایجاد دگرگونی بنیادی یا ساختاری، برای بهبود وضعیت جامعه متـ . اصلاحات
-
reformism
اصلاحطلبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] جریان فکری یا جنبش معتقد به اصلاحات در جامعه
-
Reformation
جنبش اصلاح دین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] جنبشی مذهبی که در اروپای غربی قرن شانزدهم برای اصلاح مذهب کاتولیک آغاز شد و به محدود کردن جایگاه کلیسا و ایجاد مذهب پروتستان انجامید
-
reforming
تبدیل 4
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] فرایندی که در آن نفت به فراوردههای فرّارتر که عدد اکتان بالاتری دارند تغییر یابد
-
reformers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اصلاح طلبان، اصلاح طلب، مصلح، بهساز، پیشوای جنبش، بهساز گر
-
reformativeness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اصلاحطلب بودن
-
reformative
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اصلاحطلب، اصلاحی
-
reforms
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اصلاحات، بهسازی، بازساخت، تجدید سازمان، بهسازی کردن، ترمیم کردن
-
reformations
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اصلاحات، اصلاح، تهذیب
-
reformableness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اصلاحات
-
reformed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اصلاح شده، مهذب، تصحیح شده، تعمیرشده، ارشاد شده
-
reforming
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اصلاح، بهسازی کردن، ترمیم کردن
-
reformation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اصلاح، اصلاحات، تهذیب