کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
reasonings پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
reasonings
/ˈrēzəniNG/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
reasonings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استدلال، دلیل و برهان
-
واژههای مشابه
-
reasonably
دیکشنری انگلیسی به فارسی
منطقی، خردمندانه
-
reason
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دلیل، عقل، علت، خرد، سبب، موجب، شعور، مناسبت، عذر، ملاک، عنوان، مورد، عاقلی، خوشفکری، مایه، استدلال کردن، محاجه کردن، دلیل استدلال کردن، دلیل و برهان اوردن
-
reasons
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دلایل، دلیل، عقل، علت، خرد، سبب، موجب، شعور، مناسبت، عذر، ملاک، عنوان، مورد، عاقلی، خوشفکری، مایه، استدلال کردن، محاجه کردن، دلیل استدلال کردن، دلیل و برهان اوردن
-
reasonableness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
معقول بودن، معقولیت
-
reasoners
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دلایل
-
reasonable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
معقول، مناسب، مستدل، خردمند
-
reasonability
دیکشنری انگلیسی به فارسی
معقول بودن
-
reasonal
دیکشنری انگلیسی به فارسی
منطقی
-
reasonableness test
آزمون معقولیت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] آزمونی که برای تأیید درستی یا نادرستی کلی پیام یا دادهها به کار رود
-
counterfactual reasoning
استدلال خلافآمدی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] فرایند ارزیابی ادعاهای شرطی دربارۀ احتمالات بدیل گذشته یا آینده و پیامدهای آنها
-
deductive reasoning
استدلال قیاسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] نوعی استدلال منطقی که در آن از یک قضیۀ کلی به نتیجهای جزئی میرسند
-
reason out
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دلیل خارج شدن
-
reasonable care
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مراقبت مناسب