کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
rear پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
rear
/ri(ə)r/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
rear
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عقب، پشت، دنبال، پروردن، تربیت کردن، بلند کردن، افراشتن، نمودار شدن
-
واژههای مشابه
-
rears
دیکشنری انگلیسی به فارسی
می کشد، عقب، پشت، دنبال، پروردن، تربیت کردن، بلند کردن، افراشتن، نمودار شدن
-
rearing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرورش، پروردن، تربیت کردن، بلند کردن، افراشتن، نمودار شدن
-
reared
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رشد کرد، پروردن، تربیت کردن، بلند کردن، افراشتن، نمودار شدن
-
rear fender
گِلگیر عقب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] گِلگیری که در عقب بدنۀ خودرو در بالای هریک از چرخهای عقب به بدنه متصل شده است
-
rear wiper
برفپاککن عقب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] برفپاککنی که شیشۀ عقب خودرو را پاک میکند
-
rear-end
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عقب پایان
-
rear admiral
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دریاسالار عقب
-
rear of tube
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پشت لوله
-
rear lamp
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چراغ عقب
-
rear end
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پایان عقب
-
rear window
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پنجره عقب
-
rear fog light, rear fog lamp
چراغ مهشکن عقب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] هریک از چراغهای قرمز با شدت نور کافی در عقب خودرو که در هوای مهآلود برای دیده شدن خودرو آن را روشن میکنند
-
rear-inflow jet
جت پسدرونشارشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] سیمای گردش میانمقیاسی که در آن جریان هوا از پشت وارد منطقۀ بارش پوشنی سامانههای همرَفتی میانمقیاس میشود