کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ready پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ready
/ˈredē/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ready
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آماده، اماده کردن، مهیا کردن، حاضر کردن، اماده، مهیا، فراهم، موجود، حی و حاضر
-
واژههای مشابه
-
at the ready
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آماده است
-
readying
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خواندن، اماده کردن، مهیا کردن، حاضر کردن
-
readied
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آماده شده است، اماده کردن، مهیا کردن، حاضر کردن
-
readies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آماده است، اماده کردن، مهیا کردن، حاضر کردن
-
operational readiness, OR
آمادگی عملیاتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] توانایی یک واحد یا کشتی یا سامانۀ تسلیحاتی در انجام مأموریت یا کاری که برای آن برنامهریزی یا طراحی شده است
-
materiel readiness
افزارآمایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] امکان دستیابی یک سازمان نظامی به افزارگان مورد نیاز برای پشتیبانی از فعالیتهای زمان جنگ یا شرایط پیشبینینشده از قبیل امدادرسانی در زمان بحران یا در هنگام وقوع حوادثی چون سیل و زلزله و سایر موارد اضطراری
-
ready money
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پول آماده
-
ready-to-eat
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آماده برای خوردن
-
ready-mix
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مخلوط آماده
-
ready reckoner
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حسابداری آماده
-
ready cash
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پول نقد آماده است
-
combat-ready
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مبارزه با آماده
-
ready and waiting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آماده و انتظار