کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
rank order پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
rank order
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رتبه
-
واژههای مشابه
-
ranking
رتبهبندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] عملی که ازطریق آن مرتبۀ فرد یا چیز یا گروهی در مقایسه با بقیه مشخص میشود
-
ranknesses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رتبه بندی
-
ranks
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صفوف، رتبه، مقام، صف، ردیف، ترتیب، سلسله، رشته، پایه، نظم، قطار، شان، شکل، رتبه بندی کردن، اراستن، درجه دادن، دسته بندی کردن
-
ranking
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رتبه بندی، عالی مرتبه، دارای مقام بزرگ و عالی
-
rankness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رتبه بندی
-
ranked
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رتبه بندی شده، رتبه بندی کردن، اراستن، درجه دادن، دسته بندی کردن
-
rankings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رتبه بندی
-
rank correlation
همبستگی رتبهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار، ریاضی] روشی ناپارامتری برای اندازهگیری شدت همبستگی بین دو مجموعه از رتبهبندیها یا درجۀ تناظر بین آنها
-
data ranking
رتبهبندی دادهها
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] مشخص کردن رتبۀ یکیک دادهها براساس اهمیت نسبی آنها در یک زیرمجموعۀ معین
-
intraspecific rank
رتبۀ درونگونهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] رتبهای که مراتب تعامل افراد در درون یک گونه را معین میکند
-
supraspecific rank
رتبۀ فراگونهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] رتبهای در سلسلهمراتب ردهبندی که بالاتر از گونه قرار دارد
-
high-ranking
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بالا رتبه، عالی رتبه، بلند، عالی مرتبه
-
lower rank
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رتبه پایین