کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
raged پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
raged
/rāj/
دیکشنری
خشمگین شدم
فعل
flare up, get angry, rage
خشمگین شدن
cry, rage, roar, shout, bubble
خروشیدن
rage
خشمناک شدن
rage
غضب کردن
rage
شدت داشتن
rage, storm, storm
متلاطم شدن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
raged
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خشمگین شدم، خشمگین شدن، خروشیدن، خشمناک شدن، غضب کردن، شدت داشتن، متلاطم شدن
-
واژههای مشابه
-
rage
خشم انفجاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] خشم شدید و مهارناپذیر
-
ragee
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خنده
-
ragees
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خنده
-
rageful
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خنده دار
-
road rage
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خشم جاده