کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
radioed پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
radioed
/ˈrādēˌō/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
radioed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رادیو، با رادیو مخابره کردن، پیام رادیویی فرستادن
-
واژههای مشابه
-
radioing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رادیوینگ، با رادیو مخابره کردن، پیام رادیویی فرستادن
-
radio
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رادیو، با رادیو مخابره کردن، پیام رادیویی فرستادن، رادیویی، مربوط به رادیو
-
radios
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رادیوها، رادیو، با رادیو مخابره کردن، پیام رادیویی فرستادن
-
radio relay, radio repeater
رلۀ رادیویی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] ایستگاه رلهای که نشانکها/ سیگنالهای بسامد رادیویی را پس از ساماندهی عبور میدهد
-
radio navigation
ناوبری رادیویی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نوعی ناوبری که در آن از امواج رادیویی برای هدایت شناور استفاده میکنند
-
radio astronomy
نجوم رادیویی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم رصدی و آشکارسازها] مطالعۀ اجرام آسمانی ازطریق آشکارسازی و تحلیل امواج الکترومغناطیسی در بازۀ طولِموجهای رادیویی
-
radio channel
کانال رادیویی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] در ارتباطات رادیویی، باند بسامدی که پهنای کافی برای انتقال اطلاعات داشته باشد
-
radio altimeter
فرازیاب رادیویی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ← فرازیاب راداری
-
radio sounding
گمانهزنی رادیویی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] دیدبانی متغیرهای هواشناختی جوّ بالا، مانند دما و فشار و رطوبت، با رادیوگمانه
-
radio fix
مکانیابی رادیویی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] شیوهای برای یافتن مکان ایستگاه فرستنده که با چند جهتیابی رادیویی صورت میگیرد و مکان مورد نظر، محل تقاطع این جهتهای رادیویی است
-
radio altitude
ارتفاع رادیویی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی، علوم نظامی] ← ارتفاع راداری
-
radio range
بُرد رادیویی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] حداکثر فاصله از فرستندۀ رادیویی که در آن میتوان نشانک/ سیگنال رادیویی را بهخوبی دریافت کرد
-
radio frequency
بسامد رادیویی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] بسامد تابش الکترومغناطیسی در بازۀ بین ده کیلوهرتز تا سیصد گیگاهرتز