کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
radiational پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
radiational
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رادیانت
-
واژههای مشابه
-
radiation
تابش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک- اپتیک، فیزیک] گسیل امواج و ذرات از یک چشمه و انتشار آنها در محیط
-
radiator
تابشگر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] جسمی که بهصورت ذره یا موج از خود تابش گسیل کند
-
radiate
تابیدن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک- اپتیک] گسیل پرتوهای نوری یا گرمایی
-
radiate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تابش نور، تابیدن، پرتو افکندن، شعاع افکندن، متشعشع شدن، متشعشع
-
radiations
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تابش، تشعشع، جلا
-
radiated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تابش نور، تابیدن، پرتو افکندن، شعاع افکندن، متشعشع شدن
-
radiator
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رادیاتور، تشعشع کننده، خنک کننده، دما تاب، گرما تاب، خنک کن بخاری
-
radiates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تابش می دهد، تابیدن، پرتو افکندن، شعاع افکندن، متشعشع شدن
-
radiately
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بلافاصله
-
radiators
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رادیاتورها، رادیاتور، تشعشع کننده، خنک کننده، دما تاب، گرما تاب، خنک کن بخاری
-
radiating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تابش، تابیدن، پرتو افکندن، شعاع افکندن، متشعشع شدن
-
heat radiation, thermal radiation
تابش گرمایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] گسیل موج الکترومغناطیسی که عمدتاً در ناحیۀ فروسرخ باشد
-
light, light radiation, visible radiation
نور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک- اپتیک] گسترهای از طیف الکترومغناطیسی که چشم آن را میبیند؛ گاهی این اصطلاح برای تابشهای فروسرخ و فرابنفش نیز به کار میرود