کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
rack up پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
rack up
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
rack up
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دندانه دار کردن، بازی کردن - حساب کردن
-
واژههای مشابه
-
rackful
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قفل دار
-
racking
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قفسه بندی، دندانه دار کردن، سخت بازپرسی کردن از، روی چنگک گذاردن، بشدت کشیدن
-
racks
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قفسه ها، قفسه، چنگک جا لباسی، طاقچه، بار بند، جا کلاهی، شکنجه، چرخ دندهدار، عذاب، دندانه دار کردن، سخت بازپرسی کردن از، روی چنگک گذاردن، بشدت کشیدن
-
boot rack, trunk rack
باربند صندوق عقب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] باربندی که بهوسیلۀ تسمهای به صندوق عقب خودرو متصل میشود و برای حمل دوچرخه یا وسایل دیگر از آن استفاده میکنند
-
rack rate
نرخ رسمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] نرخ متعارف و اعلامشده برای اتاقهای مهمانخانه/ هتل که با نرخهای دیگر، مانند نرخ تشویقی و تخفیفدار و گروهی متفاوت است
-
racking 2
قابخوابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] تغییر شکل عرضی چارچوب کشتی یا بارگُنج به دلیل فشارهای واردآمده به آن
-
racking seizing
همبندی پلۀ راهنما
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نوعی همبندی که در آن یک سر رشته بیرون میماند و سر دیگر رشته بهصورت عدد هشت انگلیسی از میان دو طناب دو تا دوازده بار میگذرد و سرانجام به سر بیرونمانده گره میخورد
-
racking 3
همبندی نردبانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نوعی همبندی که در آن ریسمان همبندی را به سیاق نردبانهای طنابی بهصورت هشت انگلیسی دور دو طناب میبندند
-
rail rack
قفسۀ ریل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] قابی با چند طبقه و غلتکهای ویژه برای قرار دادن ریلهای ممتد در قطار ریلبَر
-
plating rack
چیدگاه آبکاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] رَفهای نگهدارندۀ قطعات در هنگام آبکاری
-
racking 1
ریسمان همبندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] ریسمانی که از آن برای همبندی دو طناب استفاده میکنند
-
rack rail
ریل دندانهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ریل دندانهداری که بین دو ریل اصلی خطوط مناطق کوهستانی قرار میگیرد و لوکوموتیوهایی که چرخدندههای شانهای دارند، برای افزایش کشش در فراز و مهار سرعت در شیب از آن استفاده میکنند
-
bomb rack
بمبگیره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] وسیلهای مکانیکی که در مقر بمب به هواپیما وصل میشود تا خلبان بهوسیلۀ آن بمب را پرتاب کند