کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
quash پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
quash
/kwäSH,kwôSH/
دیکشنری
رها کردن
فعل
violate, quash, breach, break, contravene, disaffirm
نقض کردن
quash
با ضربه زدن
undo, cancel, override, invalidate, void, quash
باطل کردن
quash
الغا کردن
squish, mangle, squash, pummel, squelch, quash
له کردن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
quash
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رها کردن، نقض کردن، با ضربه زدن، باطل کردن، الغا کردن، له کردن
-
واژههای مشابه
-
quashing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تمیز کردن، نقض کردن، با ضربه زدن، باطل کردن، الغا کردن، له کردن
-
quashed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رد شد، نقض کردن، با ضربه زدن، باطل کردن، الغا کردن، له کردن