کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
puppet play پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
puppet play
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازی عروسکی
-
واژههای مشابه
-
puppeteer
عروسکگردان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] بازیدهندۀ شخصیتهای عروسکی
-
puppeteering
عروسکگردانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] بازیدادن شخصیتهای عروسکی
-
puppetize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رقصیدن
-
puppetism
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گرگ و میش
-
puppets
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عروسک ها، دست نشانده، عروسک خیمه شب بازی، عروسک
-
puppeteer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توله سگ، بازیگر، خیمه شب باز
-
puppeteers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عروسک ها، بازیگر، خیمه شب باز
-
hand puppet, gloves puppet
عروسک دستکشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] عروسکی که دست عروسکگردان در بدن و سر عروسک فرومیرود و آن را به حرکت درمیآورد
-
water puppet, floating puppet
عروسک شناور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] نوعی عروسک میلهای افقی که در آب حرکت داده میشود و خاص کشور ویتنام است
-
puppet regime
رژیم دستنشانده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] رژیمی که مقامات آن در جهت منافع دولت دیگر عمل میکنند
-
puppet state
دولت دستنشانده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] دولتی برخوردار از حاکمیت که در ظاهر به ارادۀ دولت قویتر عمل میکند، ولی درواقع استقلال نسبی دارد
-
finger puppet
عروسک انگشتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] شخصیتی در نمایش عروسکی که بر روی انگشتان عروسکگردان نقاشی یا ساخته میشود
-
balloon puppet
عروسک بالونی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] عروسکی غولپیکر که آن را با گاز هلیوم پر میکنند