کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
prompted پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
prompted
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
prompted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
باعث شد، بفعالیت واداشتن، سوفلوری کردن، بر انگیختن
-
واژههای مشابه
-
prompts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد می کند، بفعالیت واداشتن، سوفلوری کردن، بر انگیختن
-
prompting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرسیدن، بفعالیت واداشتن، سوفلوری کردن، بر انگیختن
-
promptings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دعوت نامه ها
-
prompt
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سریع، بفعالیت واداشتن، سوفلوری کردن، بر انگیختن، بی درنگ، فوری، عاجل، چالاک، اماده
-
prompt neutron
نوترون آنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نوترونی که در فرایند شکافت هستهای بدون تأخیر آزاد میشود
-
prompt radiation
تابش آنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] فورانی از تابش که از شکافت هستهای حاصل میشود و شامل نوترونهای آنی و پرتوهای گاماست
-
command prompt
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خط فرمان
-
prompt copy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کپی سریع
-
prompt box
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کادر فوری
-
stage left, house right, prompt side, PS
چپِ صحنه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] قسمتی از صحنه که در طرف چپ بازیگر قرار دارد و از دید تماشاگر طرف راست صحنه محسوب میشود
-
stage right, house left, opposite prompt side, OP 2
راستِ صحنه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون، هنرهای نمایشی] قسمتی از صحنه که در طرف راست بازیگر قرار دارد و از دید تماشاگر طرف چپ صحنه محسوب میشود