کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
prohibited پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
prohibited
/prō-,prəˈhibitid/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
prohibited
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ممنوع، ممنوع الورود
-
واژههای مشابه
-
prohibition
ممنوعیت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] شیوهای در سیاست مهار مواد و الکل که در آن تولید و فروش و مصرف آنها اکیداً ممنوع میشود متـ . سیاست ممنوعیت مطلق zero tolerant policy
-
prohibit
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ممنوع کرده است، ممنوع ساختن، منع کردن، ممانعت کردن، اجازه ندادن، تحریم کردن
-
prohibiter
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ممنوع
-
prohibits
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ممنوع است، ممنوع ساختن، منع کردن، ممانعت کردن، اجازه ندادن، تحریم کردن
-
prohibitions
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ممنوعیت، منع، ممانعت، تحریم، نهی، قدغن، صدور حکم منع
-
prohibited area
منطقۀ پروازممنوع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] فضای پروازی با ابعاد مشخص بر فراز خشکی یا آب، که پرواز در آن معمولاً به دلایل امنیت ملی یا محافظت از حیات وحش ممنوع و مستلزم اجازۀ مقامات مسئول است
-
prohibition era
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دوران ممنوعیت
-
pre prohibition
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیش از ممنوعیت
-
writ of prohibition
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نامه ممنوعیت
-
Organization for the Prohibition of Chemical Weapons
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سازمان ممنوعیت سلاح های شیمیایی