کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
progress پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
progress
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
progress
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیش رفتن، پیشرفت، ترقی، جریان، تکامل، حرکت، پیش روی، گردش، سفر، پیشرفت کردن
-
واژههای مشابه
-
progression
پیشروی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] حرکت از یک نت یا آکورد به یک نت یا آکورد دیگر در مبانی هارمونی
-
progressives
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشرفته
-
progresser
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشرفت
-
progressiveness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشرفتی
-
progresses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشرفت می کند، پیشرفت کردن، پیش رفتن
-
progressively
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به تدریج
-
progress to
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشرفت به
-
progressing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشرفت، پیشرفت کردن، پیش رفتن
-
progressive myopia
نزدیکبینی پیشرونده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] نوعی نزدیکبینی که به طرز نابهنجاری در بزرگسالی بهسرعت افزایش مییابد
-
progressive assimilation
همگونی پیشرو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] همگون شدن مشخصه یا مشخصههای یک واحد آوایی با مشخصه یا مشخصههای واحد آوایی پیش از آن
-
progressive relaxation
آرَمش پیشرونده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] مهارتی که بهکمک آن فرد با آگاه شدن از تنشهای ماهیچهای خود هربار به آرمش یگ گروه از ماهیچهها میپردازد تا سرانجام آرمش کل بدن حاصل شود
-
progressive burning
سوختن فزاینده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هوافضا] فرایند سوختن سوخت جامد که در آن مشخصات فیزیکی نیرو و فشار و سطح سوختن افزایش مییابد
-
progressive motility
پیشروندگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] حرکت فعال و روبهجلوی زامه که برحسب درصد بررسی میشود