کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
privileges پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
privileges
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
privileges
دیکشنری انگلیسی به فارسی
امتیازات، امتیاز، مزیت، حق ویژه، رجحان، بخشیدن، امتیاز مخصوصی اعطا کردن
-
واژههای مشابه
-
privilege
حق ویژه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، مهندسی مخابرات] حقی مبتنی بر مجموعهای از حقوق و قوانین که به بعضی از کاربران داده میشود تا بتوانند بر روی سامانۀ عامل عملیات خاصی را اجرا کنند
-
privileger
دیکشنری انگلیسی به فارسی
امتیاز دادن
-
privilege
دیکشنری انگلیسی به فارسی
امتیاز، مزیت، حق ویژه، رجحان، بخشیدن، امتیاز مخصوصی اعطا کردن
-
privileged
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ممتاز، خاص، امتیاز دار، دارای امتیاز یا حق ویژه
-
privileging
دیکشنری انگلیسی به فارسی
امتیاز دادن، بخشیدن، امتیاز مخصوصی اعطا کردن
-
privileged ship
کشتی راهگیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] ← شناور راهگیر
-
abuse of privilege
سوءاستفاده از حق ویژه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] کاری که کاربر برخلاف سیاست یا مقررات سازمان انجام دهد
-
informer's privilege
دیکشنری انگلیسی به فارسی
امتیازات خبره
-
privilege of the floor
دیکشنری انگلیسی به فارسی
امتیاز طبقه
-
journalist's privilege
دیکشنری انگلیسی به فارسی
افتخار روزنامه نگار
-
privilege management infrastructure
زیرساخت مدیریت حق ویژه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] مجموعۀ کامل فرایندهای لازم برای ارائۀ خدمات مربوط به اعطای اختیارات ویژه
-
access with limited privileges
دسترسی با حق محدود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] نوعی دسترسی به حوزهای خاص در سامانۀ فنّاوری اطلاعات که در نتیجۀ برخی فرایندها و نظارتهای امنیتی، با محدودیتهای مشخصی روبهروست
-
stand-on vessel, privileged vessel
شناور راهگیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] شناوری که مطابق با قوانینِ راه بر شناور راهده حق تقدم دارد و با حفظ سرعت و مسیر به راه خود ادامه میدهد متـ . کشتی راهگیر privileged ship