کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
prison-breaking پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
prison-breaking
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
prison-breaking
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زندان شکسته
-
واژههای مشابه
-
prisoners
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زندانیان
-
prisoned
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زندانی، زندان کردن
-
prisons
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زندان، حبس، محبس، زندان کردن
-
prisonous
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زندانی
-
prisoning
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زندان، زندان کردن
-
prisonful
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زندانی
-
prisoner
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زندانی، اسیر
-
break
نوشاخه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] شاخهای که پس از قطع چیرگی انتهایی گیاه در نزدیکی محل برش به وجود میآید
-
break in
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکستن، عادی شدن، حرز را شکستن و بزور داخل شدن، در میان صحبت کسی دویدن
-
break with
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکستن با
-
breaking
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکستن، تفکیک، فتق
-
breakings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکست خوردن، تفکیک، فتق
-
break
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زنگ تفريح، شکست، وقفه، شکاف، تنفس، شکستگی، تفریح، فرصت، مهلت، فرجه، انقصال، بادخور، شکستن، نقض کردن، از هم باز کردن، فتق داشتن، مکی کردن