کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
prickling پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
prickling
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
prickling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دلهره آور، تیر کشیدن، سک زدن، سوزش کردن
-
واژههای مشابه
-
prickle
تیغ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] زائدهای نوکتیز در سطح برخی اندامها که خار یا خارشاخه نیست
-
prickled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خسته، تیر کشیدن، سک زدن، سوزش کردن
-
prickles
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خارها، خار، خراش کوچک، خارنوک تیز، نیش، تیر کشیدن، سک زدن، سوزش کردن
-
prickle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سوزش، خار، خراش کوچک، خارنوک تیز، نیش، تیر کشیدن، سک زدن، سوزش کردن
-
prickle cell
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سلول خاردار
-
prickle-weed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خراشیدگی علف های هرز
-
squamous carcinoma, squamous cell carcinoma, epidermoid carcinoma, prickle cell carcinoma
پوشچنگار سنگفرشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] 1. پوشچنگاری که از یاختههای سنگفرشی مکعبی تشکیل شده است و عموماً در نواحی آفتابزدۀ پوست ایجاد میشود 2. فراوانترین نوع پوشچنگار نایژکزاد که ممکن است به بسته شدن مجاری هوا منجر شود