کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
pour forth پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
pour forth
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پور چهارم
-
واژههای مشابه
-
poured
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ریخته، ریختن، جاری شدن، پاشیدن، روان ساختن، افشاندن، باریدن
-
pours
دیکشنری انگلیسی به فارسی
می ریزد، ریزش، تراوش بوسیله ریزش، مقدار ریزپ چیزی، ریزش بلا انقطاع و مسلسل، ریختن، جاری شدن، پاشیدن، روان ساختن، افشاندن، باریدن
-
pouring
بارریزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] تخلیۀ مذاب از کوره یا پاتیل در قالب
-
pouring
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ریختن، جاری شدن، پاشیدن، روان ساختن، افشاندن، باریدن
-
poured short
کمآمد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] عیبی در قطعۀ ریختگی که براثر ناکافی بودن جریان مذاب ریختهشده در قالب پدید میآید و باعث میشود قسمت فوقانی قالب پر نشود
-
interrupted pour
دوپوستگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] درز قابلِرؤیتی در محل اتصال دو سطح افقی قطعۀ ریختگی که ممکن است کامل یا در قسمتی به هم جوش خورده باشد
-
pour down
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ریختن، فرو ریختن
-
pour cold water on
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روی آب سرد بریزید