کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
portable پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
portable
/ˈpôrtəbəl/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
portable
فرهنگ لغات علمی
قابل حمل
-
portable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قابل حمل، قابل انتقال، دستی، قابل حمل و نقل، سفری، ترابرپذیر
-
واژههای مشابه
-
portables
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قابل حمل
-
portableness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
portableness
-
portably
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قابل حمل
-
portable shrine
زیارتگاه سیار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] زیارتگاهی قابل حمل، بهویژه در بین پیروان آیین بودا، بهصورت جعبه یا صندوقی کوچک که مسافران آن را در سفر به سرزمینهای دور و ناهمکیش، برای به جا آوردن آداب مذهبیشان، حمل میکردند
-
portable number
شمارۀ محفوظ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] شمارهتلفنی که در طرح شمارهگذاری ملی برای مشترکان تعیین میشود و به بهرهبردار خاصی تعلق ندارد؛ یعنی مشترکان میتوانند بهرهبردار خود را عوض کنند بیآنکه شمارهتلفنشان عوض شود
-
number portability
حفظ شماره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] یکی از انواع خدمات شبکههای هوشمند که در آن مشترک میتواند مکان یا بهرهبردار خود را تغییر دهد، بیآنکه شمارۀ تلفن تغییر کند
-
portable saw
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اره قابل حمل
-
man-portable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انسان قابل حمل
-
portable 1
انتقالپذیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ویژگی نرمافزاری که بهراحتی قابل جابهجایی از روی یک سختافزار به سختافزار دیگر است
-
cloud portability
انتقالپذیری اَبر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] قابلیت انتقال اطلاعات از یک محیط رایانش اَبری به محیط رایانش اَبری دیگر
-
portable computer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کامپیوتر قابل حمل
-
shifting ballast, portable ballast
ترازۀ منقول
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] تکهای آهن یا کیسههای شن یا موارد مشابه قابلجابهجایی که بهعنوان ترازه در شناورهای کوچک گنجانده میشود تا شناور ترازمند شود