کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ploughs پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ploughs
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ploughs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بلوس، ماشین برف پاک کن، شخم، خیش، گاو اهن، شخم زدن، شخم کردن، شیار کردن، باسختی جلو رفتن، برف روفتن، خیش زدن، خیش کشیدن
-
واژههای مشابه
-
ploughing
فرمانگریزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] از دست رفتن فرمانگیری خودرو
-
ploughing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خیش، خیش زنی
-
plough
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شخم زدن، ماشین برف پاک کن، شخم، خیش، گاو اهن، شخم کردن، شیار کردن، باسختی جلو رفتن، برف روفتن، خیش زدن، خیش کشیدن
-
ploughed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شخم زده شده، شخم زدن، شخم کردن، شیار کردن، باسختی جلو رفتن، برف روفتن، خیش زدن، خیش کشیدن
-
plough on
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شخم زدن
-
mouldboard plough
گاوآهن برگردان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] وسیلهای برای خاکورزی اولیه با یک یا چند تیغه و برگردان که خاک را بهصورت لایههای شیاری میبرد و برمیگرداند
-
disc plough
گاوآهن بشقابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] وسیلهای در خاکورزی با بشقابهای فولادی که هریک بهطور مستقل بر روی محور خود دَوران میکند و خاک را میبرد و برمیگرداند
-
stubble plough
گاوآهن کُلَش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] گاوآهنی که برای برگرداندن زمین کُلَشدار طراحی شده است
-
fire plough
خیش آتشبُر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] خیشی بزرگ و سنگین که برای ایجاد آتشبُر به اسب یا تراکتور میبندند
-
plough horse
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صاعقه
-
mouldboard plough
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شخم زدن
-
lister plough
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گاو نر
-
plow anchor, plough anchor
لنگر خیشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نوعی لنگر دارای پنجۀ خیشی که مناسب بسترهای ماسهای و گِلی است