کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
place of origin پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
place of origin
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محل مبدا
-
واژههای مشابه
-
places
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مکان ها، محل، مکان، جایگاه، وهله، جا، موقعیت، فضا، صندلی، میدان، قرار دادن، جای دادن، گذاشتن، گماردن، در محلی گذاردن
-
placed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قرار داده شده، قرار دادن، جای دادن، گذاشتن، گماردن، در محلی گذاردن
-
placing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قرار دادن، جای دادن، گذاشتن، گماردن، در محلی گذاردن
-
placeful
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محل سکونت
-
in place
دیکشنری انگلیسی به فارسی
درجا
-
at that place
دیکشنری انگلیسی به فارسی
در آن محل
-
Submit a Place
واژهنامه آزاد
ثبت مکان
-
place setting
وسایل غذاخوری یکنفره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] یک دست وسایل غذا خوردن مخصوص یک نفر
-
place orientation
اشراف مکانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] توانایی تشخیص خود و آگاه بودن از مکان
-
relief in place
تعویض در محل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] عملیاتی که در آن با دستور و هدایت فرمانده بالاتر تمام یا بخشی از یک یگان با یگان دیگری در منطقه تعویض میشود
-
place-kicker
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محل کیکر
-
at a lower place
دیکشنری انگلیسی به فارسی
در یک مکان پایین تر
-
place setting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنظیم محل، وسایل میز غذاخوری، مقام پشت میز