کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
pitch accent پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
pitch accent
تکیۀ زیروبمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] واحد سازندۀ آهنگ جمله
-
pitch accent
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لهجه بلند
-
واژههای مشابه
-
pitches
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رزین ها، گام، قیر، استقرار، اوج، پرتاب، دانگ صدا، سرازیری، زیر و بمی صدا، لباب، درجه، ضربت باچوگان، اوجپرواز، جای شیب، پلکان، اردو زدن، پرتاب کردن، استوار کردن، نصب کردن، توپ را زدن، بر پا کردن
-
pitched
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنگ، اردو زدن، پرتاب کردن، استوار کردن، نصب کردن، توپ را زدن، بر پا کردن
-
pitching
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سنگ فرش، اردو زدن، پرتاب کردن، استوار کردن، نصب کردن، توپ را زدن، بر پا کردن
-
pitch into
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زمین را به
-
pitch in
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زمین در، با سعی و جدیت شروع بکار کردن، شروع به خوردن غذا کردن
-
pitch 3
گام 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] مقدار پیشروی ملخ در یک دور کامل، اگر سُرش صفر باشد
-
pitch 1
تاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] حرکت زاویهایِ هواگَرد حول محور عرضی
-
pitch 2
زیروبمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] مشخصهای مربوط به آواشناسی شنیداری که از ترکیب مختصات تواتر و دامنۀ ارتعاش تارهای صوتی به وجود آید
-
pitch class
ردۀ نغمهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] مجموعۀ نغمههای همنام یا مترادف
-
perfect pitch
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هلوی عالی
-
philharmonic pitch
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زمین فیلارمونیک
-
sales pitch
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فروش زمین