کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
pinholes پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
pinholes
/ˈpinˌhōl/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
pinholes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پین هول
-
واژههای مشابه
-
pinhole
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پین هول
-
pinhole 1
روزنه 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک- اپتیک] دهانهای بسیار ریز برای تنظیم شدت و قطر باریکۀ نور
-
pinhole 2
ریزمُک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب، مهندسی بسپار، مهندسی مواد و متالورژی] حفرههایی با سطوح صاف و تقریباً کروی که اغلب برخلاف مُکها با سطح قطعه تماس ندارند و چنانچه بزرگ باشند بهصورت منفرد و چنانچه کوچک باشند بهصورت گروهی، با اندازههای متفاوت، در قطعه...
-
surface pinhole
ریزمُک سطحی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب، مهندسی بسپار، مهندسی مواد و متالورژی] حفرههای کوچکی، اغلب به اندازه سر سنجاق، که کمابیش بهصورت گروهی در سطح قطعه تجمع مییابند