کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
percuss پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
percuss
/pərˈkəs/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
percuss
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سر و صدا، دق کردن، اهسته زدن به
-
واژههای مشابه
-
percussion
کوبش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] برخورد جسمی به جسم دیگر که معمولاً همراه با ضربۀ شدید است
-
percusses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شگفت زده می شود، دق کردن، اهسته زدن به
-
percussions
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کوسه ها، دق، ضربت، اسباب های ضربی مثل طبل و دنبک
-
percussiveness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شادابی
-
percussed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناراحت، دق کردن، اهسته زدن به
-
percussing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سر و صدا، دق کردن، اهسته زدن به
-
percussion
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کوبه ای، دق، ضربت، اسباب های ضربی مثل طبل و دنبک
-
centre of percussion
مرکز کوبش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نقطهای از جسم که براثر ضربۀ وارد بر جسم در نقطهای دیگر، جسم حول آن میچرخد
-
percussion instruments
سازهای کوبهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] سازهایی، غالباً از پوستصداها یا خودصداها، که در آنها با ضربه زدن یا کوبیدن مستقیم بر عامل مرتعششونده صدا تولید میشود
-
percussion idiophones
خودصداهای بَرکوبشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] خانوادهای از خودصداها که در آنها برای تولید صدا بر عامل مرتعششونده ضربه وارد میکنند
-
percussive instrument
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دستگاه لرزشگیر
-
percussion instrument
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ابزار کوبه ای، الات موسیقی ضربی
-
percussion cap
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کلاه کج