کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
pedal pusher پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
pedal pusher
/ˈpedl ˌpo͝oSHər/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
pedal pusher
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پدال شوک
-
واژههای مشابه
-
pedaled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پدالد
-
pedaling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پدال کردن
-
pedalling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پدال کردن، رکاب زدن، پا زدن
-
pedaler
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پدالر
-
pedals
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پدال، رکاب، جاپایی، رکاب زدن، پا زدن
-
pedaller
دیکشنری انگلیسی به فارسی
pedaller
-
pedality
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پدال
-
pedal triangle
مثلث پادکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] مثلثی که رئوس آن پای سه ارتفاع مثلث مفروض است
-
rudder pedal
پدال سکان عمودی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] هریک از پدالهای چپ یا راست که با فشار پای خلبان عمل میکند و در حین پرواز سکان عمودی و بر روی زمین ترمز چرخها را به کار میاندازد
-
pedal curve
خم پادکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] برای خمی مفروض نسبت به نقطۀ ثابت P، مکان هندسی پای عمود وارد از P بر مماس متغیری بر آن خم
-
clutch pedal
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پدال کلاچ
-
accelerator pedal
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پدال گاز
-
foot pedal
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پدال پا