کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
passes پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
passes
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
passes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عبور می کند، عبور، گذر، گذرگاه، رد، راه، گدوک، جواز، پروانه، گذرنامه، بلیط، گردونه، معبر، قبول شدن، گذراندن، پاس دادن، رد شدن، گذشتن، عبور کردن، تصویب شدن، سپری شدن، رد کردن، تصویب کردن، سبقت گرفتن از، رخ دادن، سرامدن، مرور کردن، اجتناب کردن، رایج شد...
-
واژههای مشابه
-
passing
گذرنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] ویژگی خط یا صفحه یا رویهای که از یک یا چند نقطۀ مشخص بگذرد
-
passing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گذراندن، عبور، مرگ، گذرنده، مرور، در گذشت، فانی، زود گذر، بالغ بر
-
passe
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پاساژ
-
in passing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
در گذر
-
pass on
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گذشت
-
pass by
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عبور از
-
passings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پاساژ ها، عبور، مرگ، گذرنده، مرور
-
fill pass, filler pass
گذر پرکن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] ← گذر جوش میانی
-
root pass, first pass
گذر ریشه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] اولین گذر جوش حاصل از مهرۀ ریشه
-
tip pass, tap pass
پاس سرپنجه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] در بسکتبال، پاسی مشابه پاس در بازی والیبال، با حرکت ناگهانی و کوتاه دست و زدن سرانگشتان به توپ
-
deny a pass, block a pass, choke a pass
پاسسد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] در بسکتبال، جلوگیری از پرتاب توپ توسط حریف به سمت همتیمیهایش
-
flip pass, hand-off pass
پاس دستبهدست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] در بسکتبال، پاس نزدیک با حرکتی کوتاه و نرم که در آن توپ را مستقیماً به دست همتیمی میدهند
-
no passing zone
محدودۀ سبقت ممنوع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] بخشی از یک راه دوطرفۀ دوخطه که سبقت گرفتن در یک یا هر دو جهت آن ممنوع است