کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
party favor پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
party favor
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حزب به نفع
-
واژههای مشابه
-
parties
دیکشنری انگلیسی به فارسی
احزاب، حزب، مهمانی، طرف، فرقه، سور، بزم، یارو، فئه، قسمت، دسته همفکر، دسته متشکل، جمعیت، بخش، دسته، مهمانی دادن یارفتن
-
partied
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقسیم شده، مهمانی دادن یارفتن
-
partie
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقریبا
-
partis
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پارتی
-
governing party, ruling party
حزب حاکم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] در نظام مجلسی، حزبی که با کسب بیشترین آرا در انتخابات بهتنهایی یا در قالب ائتلاف، مسئولیت ادارۀ دولت را در دست میگیرد
-
fire party
گروه آتشنشان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] گروهی از خدمۀ شناور که در کنار وظایف روزمرۀ خود مقابله با آتش را نیز بر عهده دارند
-
called party
مخاطب تماس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] فردی که تماس مخابراتی را دریافت میکند متـ . مخاطب 2، برخوانده
-
charter-party
اجارهنامۀ کشتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] سند یا مدرکی حاوی شرایط اجاره بین مالک کشتی و اجارهکننده متـ . اجارهنامه
-
coalition parties
احزاب ائتلافی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] احزابی که در ائتلاف سیاسی شرکت دارند
-
antiparty parties
احزاب حزبستیز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] احزابی که برای مخالفت با سیاستهای احزاب سنتی از قوانین مجلس سرپیچی میکنند و بر بسیج مردمی تأکید دارند
-
calling party
تماسگیرنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] فردی که تماس مخابراتی برقرار میکند یا مبدأ تماس است متـ . برخوان
-
dominant party
حزب غالب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] در نظام مجلسی، حزبی که در طی سالیان متمادی بهتنهایی یا در قالب ائتلاف، مسئولیت ادارۀ دولت را در دست داشته است
-
parti pris
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حزب جمهوری خواه