کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
paraphernalia پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
paraphernalia
/ˌparəfə(r)ˈnālyə/
دیکشنری
لوازم جانبی
اسم
belonging, paraphernalia, appurtenance, apanage, appanage, purtenance
متعلقات
accessories, gear, apparatus, fitment, service, paraphernalia
لوازم
enclosures, paraphernalia, contents
ضمائم
rigging, rig, furniture, gadget, instrument, paraphernalia
اسباب
paraphernalia
اموال شخصی زن
paraphernalia
اثایالبیت
paraphernalia
اثای
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
paraphernalia
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لوازم جانبی، متعلقات، لوازم، ضمائم، اسباب، اموال شخصی زن، اثایالبیت، اثای
-
واژههای مشابه
-
drug paraphernalia, DP
اعتیادافزار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] مجموعۀ تجهیزات مورد استفاده در تولید و مصرف و پنهان کردن مواد اعتیادآور