کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
parameters پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
parameters
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
parameters
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مولفه های، پارامتر، مقدار معلوم و مشخص، مقداری از یک مدار، نسبت میان تقاطع دو سطح
-
واژههای مشابه
-
parameter
عامل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] هر عنصر یا جزء مهمی که سامانهای را تعریف میکند و کار آن را تعیین یا محدود میکند متـ . مؤلفه
-
ambient parameters
فرهنگ لغات علمی
پارامترهای محیطی
-
variation of parameters
وَردش پارامترها
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار، ریاضی] روشی برای یافتن جواب خاص یک معادلۀ دیفرانسیل ناهمگن از روی جوابهای معادلۀ دیفرانسیل همگن نظیر آن
-
branching parameter
پارامتر شاخهداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] پارامتری که نشاندهندۀ کاهش شعاع ژیراسیون (radius of gyration) یک بسپار بلندشاخه در مقایسه با یک بسپار خطی با همان وزن مولکولی است
-
shape parameter
پارامتر شکل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] پارامتری از یک توزیع فراوانی که با چولگی (skewness) یا کشیدگی (kurtosis) توزیع یا بهطورکلی هر معیار توصیفکنندۀ شکل عمومی توزیع، مرتبط است
-
scale parameter
پارامتر مقیاس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] پارامتری از یک توزیع فراوانی که بهصورت تابعی، به مقیاس متغیر مرتبط است
-
location parameter
پارامتر مکان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] پارامتری که محل قرارگیری توزیع فراوانی را مشخص میکند، به این معنا که مقدار نوعی یا مرکزی آن را تعریف میکند
-
order parameter
پارامتر نظم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] کمیتی فیزیکی برای توصیف گذار فاز
-
impedance parameters
پارامترهای رهبندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی برق] پارامترهای مربوط به نسبت ولتاژ به جریان در یک مدار چنددرگاهی (N-port)
-
orbital parameters
پارامترهای مدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هوافضا] شش پارامتری که ازطریق آنها موقعیت یک جسم در مدار بیضوی تعیین میشود
-
head parameter
پارامتر هسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] پارامتری در نحو زایشی که براساس آن جایگاه هستۀ گروهها مشخص میشود
-
Hubble's parameter
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پارامتر هابل
-
principles & parameters theory
نظریۀ اصول و پارامترها
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ← نظریۀ حاکمیت و مرجعگزینی