کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
pairing پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
pairing
/ˈpe(ə)riNG/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
pairing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جفت شدن، جفت کردن و شدن
-
واژههای مشابه
-
pairings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جفت کردن
-
pair
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جفت، زوج، زن و شوهر، نر و ماده، هر چيز دوجرئي، جور کردن و شدن، جفت کردن و شدن
-
paired
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زوج، جفتی، برابر
-
pairs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جفت، زوج، زن و شوهر، نر و ماده، هر چيز دوجرئي، جور کردن و شدن، جفت کردن و شدن
-
matched pairs, paired samples
جفتهای جور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] جفتهای واحدهای آزمایش که تاحدِّامکان، مشابه یکدیگر انتخاب شوند
-
lone pair, unshared pair, nonbonding electron pair
زوج تنها
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] زوجالکترونی در یک مولکول که مشترک میان دو اتم نیست و در تشکیل پیوند بهطور مستقیم شرکت نمیکند
-
pair production
تولید زوج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] پدیدۀ نسبیتی تبدیل انرژی به ماده که در آن فوتونهای پرانرژی، در گذر از محدودۀ میدان الکتریکی قوی، بهطور همزمان به یک الکترون منفی و یک الکترون مثبت (پوزیترون) تبدیل میشوند
-
image pair
جفتتصویر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] دو تصویر همپوشان که برای برجستهبینی یا اندازهگیری سهبعدی برداشته شده باشند
-
shielded pair
جفت حفاظدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] خط انتقالی با دو سیم که هریک از آنها با پوششی رسانا احاطه شده است
-
chromosome pairing
جفتشدگی فامتنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] همجواری طولی و اتصال دقیق فامتنهای همساخت که شرط لازم برای تقسیم کاستمانی است متـ . همایگی synapsis
-
minimal pair
جفت کمینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] دو تکواژ که تنها در یک واج با هم تفاوت دارند
-
key pair
زوجکلید
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رمزشناسی] دو کلید که با یکدیگر رابطۀ ریاضی دارند و یکی برای رمزگذاری و دیگری برای رمزگشایی پیام به کار میرود؛ با شناسایی یکی از آنها و استفاده از روشهای محاسباتی نمیتوان کلید دیگر را پیدا کرد
-
pair of tongs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جفت قیچی