کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
owning پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
owning
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
owning
دیکشنری انگلیسی به فارسی
داشتن، دارا بودن، مال خود داشتن، اقرار کردن
-
واژههای مشابه
-
owned
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متعلق به، داشتن، دارا بودن، مال خود داشتن، اقرار کردن
-
own
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خودت، داشتن، دارا بودن، مال خود داشتن، اقرار کردن، خودی، مال خودم، خود، شخصی، خاص، خویشتن، تنی
-
owns
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مالک است، داشتن، دارا بودن، مال خود داشتن، اقرار کردن
-
own capabilities
توانمندیهای خودی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] راهکارهایی که اجرای آنها توسط نیروهای خودی علیه نیروهای دشمن پیشبینی میشود و در سرنوشت عملیات مؤثر واقع میشود
-
property-owning
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مالکیت دارایی
-
own goal
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هدف خود
-
own up
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خودت هستی
-
in his own right
دیکشنری انگلیسی به فارسی
در حق خود
-
in her own right
دیکشنری انگلیسی به فارسی
در حق خود
-
in one's own right
دیکشنری انگلیسی به فارسی
در حق خود
-
hold one's own
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خود را نگه دارید