کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
owed پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
owed
دیکشنری
بدهکار
فعل
owe
بدهکار بودن
owe
مدیون بودن
owe
مرهون بودن
have, contain, possess, own, enjoy, encompass
دارا بودن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
owed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بدهکار، بدهکار بودن، مدیون بودن، مرهون بودن، دارا بودن
-
واژههای مشابه
-
owe
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مدیون، بدهکار بودن، مدیون بودن، مرهون بودن، دارا بودن
-
owes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بدهکار است، بدهکار بودن، مدیون بودن، مرهون بودن، دارا بودن
-
ow
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اوه
-
جستوجو در متن
-
جیریت
لهجه و گویش بختیاری
jirit سریع، تند be jirit owed-o-raft>:بهسرعت آمد و رفت> .