کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
orthogonal پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
orthogonal
/ôrˈTHägənl/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
orthogonal
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارتودنسی، متعامد، قائم، راست گوشه
-
واژههای مشابه
-
orthogonalization
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقسیم بندی
-
orthogonally
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به طور مرتب
-
orthogonalized
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارتودنسی
-
orthogonalizing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارتودنسی کردن
-
orthogonal geometry, orthogonal acquisition
چیدمان متعامد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] نوعی هندسۀ برداشت که در آن خطوط چشمه و گیرنده عمود بر یکدیگرند
-
orthogonal trajectory
مسیر قائم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] خمی که همۀ خمهای یک دستگاه مفروض را به زاویۀ قائمه قطع میکند
-
orthogonal functions
تابعهای متعامد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] مجموعهای از تابعها که حاصلضرب داخلی دوبهدوی آنها صفر است
-
orthogonal vectors
بُردارهای متعامد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] مجموعهای از بُردارها که حاصلضرب داخلی دوبهدوِ آنها صفر است
-
orthogonal basis
پایۀ متعامد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] پایهای برای یک فضای ضرب داخلی متشکل از بُردارهای دوبهدومتعامد
-
orthogonal opposition
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مخالفت متعارف