کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
orient پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
orient
/ˈôrēˌənt/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
orient
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متمرکز، شرق، خاور، بطرف خاور رفتن، بجهت معینی راهنمایی کردن، جهت یابی کردن، میزان کردن
-
واژههای مشابه
-
orientation
اشراف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] آگاهی بر خویشتن و واقعیت بیرونی
-
orientational
دیکشنری انگلیسی به فارسی
orientational
-
orients
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارجینال، بطرف خاور رفتن، بجهت معینی راهنمایی کردن، جهت یابی کردن، میزان کردن
-
orientization
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هدایت
-
orientalism
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شرق شناسي، عقاید یا سیاست شرقی
-
orientate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جهت گیری، جهت یابی کردن، سردرآوردن از
-
orientalization
دیکشنری انگلیسی به فارسی
orientalization
-
orientating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جهت گیری، جهت یابی کردن، سردرآوردن از
-
orientation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گرایش، جهت، جهت یابی، توجه بسوی خاور، اشناسازی، اشنایی، راهنمایی
-
orientations
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جهت گیری ها، جهت، گرایش، جهت یابی، توجه بسوی خاور، اشناسازی، اشنایی، راهنمایی
-
orientals
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شرقی ها
-
orientated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جهت گیری، جهت یابی کردن، سردرآوردن از
-
oriental
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شرقی، خاوری