کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
organized crime پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
organized crime
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
organized crime
جُرم سازمانیافته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی، حقوق] [جامعهشناسی] جُرمی که در آن یک گروه اجتماعی کمابیش بزرگ با ساختاری سلسلهمراتبی و الگویی سازمانیافته در فعالیتهای جُرمآمیز درگیر است [حقوق] رشته اقدامات غیرقانونی گروهی که به قصد سودجویی با نظم و برنامۀ ازپیشطراحیشده صورت گ...
-
organized crime
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جرایم سازمان یافته
-
واژههای مشابه
-
organic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارگانیک، الی، عضوی، سازمانی، اساسی، حیوانی، بنیانی، ذاتی، موثر درساختمان اندام، اندام دار، وابسته به شیمی الی، وابسته به موجود الی، اصلی
-
organisms
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارگانیسم ها، اندامگان، ترکیب موجود زنده، مزاج
-
organizers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سازمان دهندگان، موسس
-
organicity
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارگانیسم
-
organs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارگان ها، ارگان، عضو، اندام، ارگ، عضو بدن، ارغنون، الت، وسیله
-
organ
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عضو، اندام، ارگ، عضو بدن، ارغنون، الت، وسیله
-
organization
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سازمان، تشکیلات، تشکیل
-
organizes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سازماندهی می کند، سازمان دادن، متشکل کردن، تشکیلات دادن، سرو صورت دادن، تشکیل دادن، سازمند کردن، درست کردن
-
organical
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارگانیک
-
organ
اندام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] هریک از بخشهای متمایز در پیکر موجود زنده که کار یا کارهای ویژهای انجام میدهد متـ . عضو
-
organism
اندامگان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] 1. مجموعۀ اندامهای تشکیلدهندۀ موجود زنده 2. موجود زنده اعم از گیاه و جانور و میکرب
-
organizer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنظیم کننده، موسس