کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
orchestre پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
orchestre
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وردچستر
-
واژههای مشابه
-
orchestral
سازگانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] ویژگی قطعهای که برای سازگان/ ارکستر نوشته میشود و باید توسط سازگان/ ارکستر اجرا شود متـ . ارکستری
-
orchestrational
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارکسترنتال
-
orchestration
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنظیم و ارکستراسیون
-
orchestral
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارکسترال
-
orchestrated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هماهنگ شده، هماهنگ و موزون کردن، ارکست تهیه کردن، بصورت ارکست دراوردن
-
orchestrally
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارکسترالي
-
orchestrators
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارکسترها
-
orchestric
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارکستر
-
orchestrate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارکستر، هماهنگ و موزون کردن، ارکست تهیه کردن، بصورت ارکست دراوردن
-
orchestrator
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارکستراتور
-
orchestral bells
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زنگ ارکستر
-
orchestration, scoring, instrumentation 1
سازآرایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] تعیین نقش سازها برای اجرای قطعات موسیقی