کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
orbits پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
orbits
/ˈôrbit/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
orbits
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مدارها، مدار، دور، حدقه، مسیر، مسیر دوران، حدود فعالیت، قلمرو، دور زدن، بدور مداری گشتن، دایره وار حرکت کردن
-
واژههای مشابه
-
orbit
مدار 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] فرمولدار
-
orbiter
مدارگَرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] فضاپیما یا بخشی از آن که به دور سیاره (بهجز زمین) یا قمر یا سیارک بگردد
-
orbit
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مدار، دور، حدقه، مسیر، مسیر دوران، حدود فعالیت، قلمرو، دور زدن، بدور مداری گشتن، دایره وار حرکت کردن
-
orbitally
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اوربیتال
-
orbited
دیکشنری انگلیسی به فارسی
در اطراف، دور زدن، بدور مداری گشتن، دایره وار حرکت کردن
-
orbiting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
در حال چرخش، دور زدن، بدور مداری گشتن، دایره وار حرکت کردن
-
orbite
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مدار
-
orbital
اوربیتال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] تابعی موجی برای توصیف حالت انرژی مجاز الکترون در یک اتم یا مولکول
-
orbital
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مدار، مداری، دوار
-
orbiter
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مدار
-
orbiters
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مدارها
-
geostationary orbit
مدار زمینایستا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مدار ماهوارهای در صفحۀ استوا که دورۀ گردش آن با دورۀ چرخش زمین برابر است
-
geosynchronous orbit
مدار زمینهمگام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مدار ماهوارهای که دورۀ گردش آن با دورۀ چرخش زمین برابر است متـ . مدار همگام