کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
opposes پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
opposes
/əˈpōz/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
opposes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مخالفت می کند، مخالفت کردن، در افتادن، ضدیت کردن، مقاومت کردن
-
واژههای مشابه
-
oppose
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مخالفت کن، مخالفت کردن، در افتادن، ضدیت کردن، مقاومت کردن
-
opposers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مخالفان، مخالف
-
opposable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مخالف، مخالفت کردنی
-
opposability
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مخالفت
-
opposal
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اپوزیسیون
-
opposabilities
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مخالفت ها
-
opposing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مخالفت، ضدیت، مخالف، معترض، مقاوم
-
opposing reactions
واکنشهای مخالف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] واکنشهای شیمیایی که در آنها سرعت تغییر در یک واکنشدهنده یا محصول شامل دو ثابت واکنش شیمیایی خلاف هم است
-
opposing trains
قطارهای روبهرو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] قطارهایی که در مسیرهای یکخطه به سمت یکدیگر حرکت میکنند
-
opposed movement
حرکت مخالف 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] هر حرکتی که رخداد آن مزاحم دیگر جریانهای شدآمدی در تقاطع میشود
-
headwind, opposing wind
باد مخالف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] بادی در خلاف جهت حرکت جسم متحرک نسبت به زمین
-
flat engine, horizontally opposed engine, flat cylinder, flat opposed-piston engine, engine with horizontally opposed cylinders, engine with opposed cylinders, opposed-cylinder engine, boxer engine, boxer
موتور تخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] موتوری که سیلندرهای آن در یک صفحه روبهروی هم قرار گرفته است