کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
opportunely پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
opportunely
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به موقع
-
واژههای مشابه
-
opportune
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مناسب، در خور، بجا، بموقع، بهنگام
-
opportunism
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اپورتونیسم، فرصت طلبی
-
target of opportunity
هدف ناگهانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] هدفی که در بُرد شناسایی حسگرهای سطحی و هوایی یا دیدبانها قرار دارد و بهطور ناگهانی نمایان میشود، ولی برای مقابله با آن اقدام پدافندی یا شلیک موشک برنامهریزی یا درخواست نشده باشد
-
equal opportunity
فرصت برابر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مطالعات زنان] اصلی ناظر بر برخورد مشابه با همۀ اشخاص، صرفِنظر از جنس و نژاد و مذهب و قومیت و مانند آنها
-
photo opportunity
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرصت عکس
-
Land of Opportunity
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زمین فرصت
-
opportunity cost
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هزینه فرصت
-
intervening opportunities model
مدل فرصتهای مناسب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] مدلی ریاضی مبتنی بر نظریۀ احتمالات که سفرها را از یک حوزه به حوزۀ دیگر توزیع میکند؛ این توزیع متناسب با این احتمال است که مقصد سفرها درحوزههایی که براساس نزدیکی به مبدأ ردهبندی شدهاند، اولویت نیافتهاند
-
recreation opportunity, RO
فرصت تفریحی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] موقعیتی که در آن فرد میتواند با شرکت در یک فعالیت تفریحی خاص در محلی معین از نوعی تجربۀ تفریحی و مزایای آن بهرهمند شود