کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
once پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
once
/wəns/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
once
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یک بار، سابقا، یک مرتبه، یکبار دیگر، فقط یکبار، یکوقتی
-
واژههای مشابه
-
at once
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فورا، یکسره، یک بارهای
-
all at once
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همه در یک بار
-
once more
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یکبار دیگر
-
once in a while
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هر از چند گاهی
-
once again
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یک بار دیگر
-
once-over
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یکبار دیگر، مرور، نظر اجمالی
-
give the once over
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یک بار بیش از
-
once-through cooling water
آب خنککن تکگذر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] آبِ خنککنی که تنها یک یا دو بار در سامانه گردش میکند
-
compact disc write-once
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دیسک فشرده یکبار ارسال کنید
-
write once and read many times, write once read many
تکنویس ـ بسخوان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] نوعی ابزار که امکان یک بار ذخیرهسازیِ داده در رسانۀ انبارش را فراهم میکند بهنحویکه نتوان آن را پاک کرد و فقط بتوان دادهها را از روی آن خواند متـ . تک ـ بس WORM