کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
obstructing پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
obstructing
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
obstructing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مانع شدن، مسدود کردن، ایجاد مانع کردن، جلو چیزی را گرفتن، اشکالتراشی کردن
-
واژههای مشابه
-
obstruction
نصابشکنی 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] عدم حضور عمدی گروهی از نمایندگان مجلس در هنگام رأیگیری، بهقصد از اکثریت انداختن مجلس و جلوگیری از تصویب لایحه یا طرح
-
obstructant
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مانع
-
obstructively
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انسداد
-
obstructiveness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انسداد
-
obstructers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انعقاد
-
obstructer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اهرم
-
obstructs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مانع می شود، مسدود کردن، ایجاد مانع کردن، جلو چیزی را گرفتن، مانع شدن، اشکالتراشی کردن
-
obstructivity
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انسداد
-
obstructions
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مانع، انسداد، گرفتگی، سختی، جلو گیری، سده
-
obstruction of justice
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مانع از عدالت
-
intestinal obstruction
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انسداد روده
-
chronic obstructive pulmonary disease
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیماری مزمن انسدادی ریه