کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
obliques پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
obliques
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
obliques
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مقررات، گونیا، سطح اریب، اریب کردن، رنده کردن، اریب وار بریدن یا تراشیدن
-
واژههای مشابه
-
obliquate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مشتاق
-
obliquation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقاطع
-
obliquely
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مشتاقانه
-
obliqueness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لگن
-
obliquities
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنش ها، انحراف اخلاقی، کجی، گمراهی
-
obliquity
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تیرگی، انحراف اخلاقی، کجی، گمراهی
-
obliquing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چسبیده، اریب کردن، رنده کردن، اریب وار بریدن یا تراشیدن
-
oblique
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مورب، گونیا، سطح اریب، اریب کردن، رنده کردن، اریب وار بریدن یا تراشیدن، اریب، مایل، غیر مستقیم، ضمنی، حاده یا منفرجه، منحرف
-
obliqued
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چسبیده، اریب کردن، رنده کردن، اریب وار بریدن یا تراشیدن
-
oblique décalage
ناهمزمانی مورب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] کارکرد مقدماتی یک تحول که حاکی از تحول این کارکرد در آینده است
-
oblique lie
قرار مایل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] وضعیتی که در آن محور طولی بدن جنین محور طولی بدن مادر را با زاویۀ 45 درجه قطع میکند
-
oblique joint
درزۀ مایل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ← درزۀ قطری
-
oblique fracture
شکستگی مایل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] نوعی شکستگی که در آن خط شکستگی نسبت به محور طولی استخوان بیش از 30 درجه باشد