کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
nurse پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
nurse
/nərs/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
nurse
پرستار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] فردی که در زمینۀ اصول علمی و مهارتهای حرفهای مراقبت و درمان بیماران تحصیل کرده و در آن تبحر داشته باشد
-
nurse
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرستار، دایه، مهد، پرورشگاه، مرهم گذار، پروراندن، پرستاری کردن، شیر خوردن، باصرفه جویی یا دقت بکار بردن
-
واژههای مشابه
-
nursings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرستاری
-
nursing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرستاری
-
nurses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرستاران، پرستار، دایه، مهد، پرورشگاه، مرهم گذار، پروراندن، پرستاری کردن، شیر خوردن، باصرفه جویی یا دقت بکار بردن
-
nursed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرستار، پروراندن، پرستاری کردن، شیر خوردن، باصرفه جویی یا دقت بکار بردن
-
nurse culture
کشت دایه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] کشتی که مواد غذایی اصلی را برای کشت دیگری که در همان زمین قرار دارد فراهم کند
-
head-nurse
سرپرستار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] پرستار مسئول ادارۀ بخش در بیمارستان یا درمانگاه
-
nurse-aid
بهیار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] عضوی از گروه پزشکی که زیر نظر پرستار در امر مراقبت و درمان بیماران شرکت داشته باشد
-
nurse crop
دار دایه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] درختی که شرایط مناسب برای رویش گیاهان بعدی را در عرصۀ جنگل فراهم میسازد و آنها را در برابر آسیبهای محیط حمایت میکند متـ . دار پرستار
-
nurse practitioner
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تمرین پرستار
-
nursing aide
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرستار کمک
-
scrub nurse
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرستار اسکراب
-
student nurse
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرستار دانشجو