کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
neutral پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
neutral
/ˈn(y)o͞otrəl/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
neutral
فرهنگ لغات علمی
خنثی
-
neutral
بیطرف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] دولتی که اعلام بیطرفی میکند
-
neutral
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خنثی، بی طرف، بی رنگ، بدون جانبداری، نادر گیر
-
واژههای مشابه
-
neutralism
سیاست بیطرفی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] سیاست مبتنی بر عدم تعهد در دوران جنگ سرد که اکثر کشورهای جهان سوم به آن پایبند بودند
-
neutralize
خنثی کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، علوم و فنّاوری غذا، مهندسی بسپار] [شیمی] فرایند خنثیسازی محلول با افزودن باز به محلول اسید یا افزودن اسید به محلول باز برای رسیدن به PH هفت [علوم و فنّاوری غذا] فرایند خنثیسازی اسیدهای چرب آزاد با قلیا، برای جدا کردن آنها از روغن
-
neutralizer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خنثی کننده
-
neutralization
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خنثی سازی، بیطرف کردن
-
neutralizations
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خنثی کردن، خنثی سازی، بیطرف کردن
-
neutralizers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خنثی کننده ها
-
neutralness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی طرفی
-
neutralism
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خنثی کردن، سیاست بی طرفی
-
neutralities
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی طرفی ها، بیطرفی، نادرگیری
-
neutrals
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نطلات
-
neutrally
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی نظیر